شعری هاتفی از گوشه میخانه دوش ازحافظ
هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه، می بنوش
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی، خموش
رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کرم پادشه عیب پوش